رزمندگان

خط ولایت تا آخر تاریخ امتداد دارد

رزمندگان

خط ولایت تا آخر تاریخ امتداد دارد

مرجع تقلید دکتر شریعتی که بود؟

 

 

در شبستان مسجد جامع نارمک تهران جای سوزن انداختن نبود. شب شام غریبان امام حسین( ع) بود و دکتر داشت با شور و حرارتی وصف ناپذیر از امامت و نقش آن در حادثه عاشورا می گفت. جوانها به هم نگاه می کردند: "حسین یک درس بزرگتر از شهادتش به ما داده است و آن نیمه تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. حجی که همه اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش برای احیای این سنت، جهاد کردند. این حج را نیمه تمام می گذارد و شهادت را انتخاب می کند؛ مراسمرجع تقلید دکتر شریعتی چه کسی بود؟ مرجع تقلید دکتر شریعتی چه کسی بود؟ م حج را به پایان نمی برد، تا به همه حج گذاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که: اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا با خانه بت، مساوی است."
مو بر تن همه سیخ شده است. نفسها حبس شده است و دکتر ادامه می دهد:" وقتی در صحنه حق و باطل نیستی، وقتی شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعه ات نیستی، هر کجا که می خواهی باش: چه به نماز ایستاده باشی چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است."شهادت، حضور در صحنه حق و باطل همیشه تاریخ است." سخنرانی تمام شده است، خون در رگهای همه بخصوص جوانهایی که سیاهپوش عزای سید الشهداء (ع) هستند به جوش آمده است. چراغهای مسجد جامع خاموش می شود و فریاد دویست جوان که اکثراً دانشجو هستند شبستان را به لرزه در می آورد: زنده باد خمینی – زنده باد خمینی. مأموران ساواک وحشت زده می کوشند چراغها را روشن کنند. فریاد جوانان پرشورتر ادامه می یابد: خمینی پیروز است- خمینی پیروز است. مأموران پلیس وساواک با مردم و جوانان درگیر نمی شوند و زدو خورد شدیدی صورت می گیرد.
فردا صبح گزارشی روی میز مسئول مربوط در سازمان اطلاعات و امنیت کشور بود که از سخنرانی 7 اسفند 1350 علی شریعتی در مسجد نارمک و اتفاقات بعد از آن حکایت می کرد، معلوم نیست همین مأموران بودند یا مأموران دیگری که یک سال بعد اما این بار پس ازسخنرانی دکتر در حسینیه ارشاد درباره فلسفه حج درگزارش خود نوشتند که پس از این سخنرانی، جوانان و دانشگاهیان شعار دادند: مرگ بر حکومت یزیدی –خمینی بت شکن بپاخیز. بپاخیز خمینی روحانی و عالم آرمانی دکتر شریعتی بود؛ بزرگمردی که از او به عنوان "مرجع بزرگ عصر ما " یاد می کند و در کتاب "خودسازی انقلابی" درباره اش اینچنین می نویسد: "... ظهور روحهای انقلابی و شخصیت های پارسا، آگاه ودلیری که به خاطر وفادار ماندن به ارزش های انسانی و پاسداری از حرمت و عزت اسلام و مسلمین گاه به گاه دربرابر استبداد ، فساد و توطئه های استعمار، قیام می کرده اند ، از این گونه است قیام های که از زمان میرزای شیرازی تا اکنون، آیت الله خمینی ، شاهد آن بوده ایم."
او در جایی دیگر، قیام 15 خرداد 1342 را گسستن پیوند مماشات روحانیت با سلطنت ارزیابی و امام خمینی را چنین توصیف می کند: " در خاموشترین ایامش ناگاه خفته ای از این اصحاب افسوس بیدار می شود و از کهف حجره ای بیرون می پرد و ابوذروار بر سر قدرت فریاد می زند و اسرافیل وار در صور قرآن میدمد و گور ها را بر می شوراند و امنیت سپاه قبرستان را بر می آشوبد و محشر قیامتی بر پا می کند. "
گزارش های ساواک آنقدر صریح است که جای هیچ اما و اگری باقی نمی گذارد. بر اساس اسناد به دست آمده از این گزارش ها، شریعتی در نهان نیز در پی ترویج مرجعیت و رهبری آیت الله روح الله خمینی بوده است: "علی شریعتی پس از بسته شدن حسینیه (ارشاد) ، به طرفداران خود دستور داده است که در مجالس ، به نام طرفداران آیت الله خمینی با معممین و طلاب بحث نموده و آنان را به طرفداری خمینی گرایش دهند." این گزارش تصریح می کند که در حال حاضر مریدان وی( شریعتی) به همین نحو عمل می نماید. بااین همه ، آنها که چشم و گوش خود را بر این همراهیهای دکتر با نهضت امام خمینی و همنشینی های او با علمایی چون مطهری ، طالقانی، خامنه ای ، بهشتی، موسی صدر بسته بودند و فریادهای شریعتی علیه سکوت یا مماشات برخی از روحانیان را تاب نمی آوردند ناجوانمردانه او را به دشمنی باکل روحانیت متهم می کردند و او را اینچنین به واکنش وا می داشتند؛ اول گفتند با ولایت مخالف است! بعد که دیدند یک میلیون نسخه کتاب و نوار از من درباره ولایت، در دسترس مردم قرارگرفته، گفتند: نه به خاطر "مصلحت" است- چرا که خدا و خلق می دانند که تاکنون دروغی را به خاطر "مصلحت" نگفته بودم و نگفته ام/ و نخواهم گفت و... سرنوشتم حاکی از این است که نگفته ام. و به خاطر اعتقاد و ایمان خود ضرورت اجتماعی و مسئولیت فکری من است که من در طول این مدتی که می توانستم درهر سطحی، چه در اروپا و چه در اینجا –کار کنم، حرف بزنم و خدمتی انجام دهم، همیشه قویترین، مؤمنانه ترین و متعصبانه ترین دفاع را از "روحانیت راستین و مترقی" ازجامعه "علمی درست و اصیل اسلامی" کرده ام و دراینجا حتی به خود شما هم گفته ام که : دفاع ، نگهبانی و جانبداری از این جامعه علمی نه تنها وظیفه هر مسلمان مؤمن است بلکه – از آنجا که آخرین و تنها سنگری است که در برابر هجوم استعمار فرهنگی غرب، ایستادگی می کند وظیفه هر " روشنفکر مسئول "است و لو معتقد به مذهب هم نباشد. با این حال، بزرگان روحانی انقلاب، بخصوص رهبر عزیمان آیت الله خامنه ای – چه پیش و چه پس از پیروزی انقلاب نهضت – بارها بر نقش مهم و تأثیر گذاری کم نظیر روشنفکرانی چون دکتر شریعتی و جلال آل احمد در " زمینه سازی" و "پیروزی" انقلاب اسلامی تأکید کرده اند. این نوشته ها را با دستنوشته ای از آیت الله سید علی خامنه ای درباره جلال و شریعتی به پایان می بریم:"... مطهری و طالقانی و شریعتی در این انقلاب حکم "پرچم" را داشتند.همیشه بودند. تا آخر بودند. چشم و دل "مردم" ونه خواص از آنها پر است و این همیشه بودن و با مردم بودن، چیز کمی نیست.
 

شعری از مسعود نوروزی(راهی)

 

 اسلام  

 

  

همیشه در خطر بوده!

شعری از شاعر معاصر اهل بیت علیهم السلام مسعود نوروزی (متخلص به راهی)   

 

این شعر را از روی یک کلیپ است که تصاویر زیبایی مرتبط با شعر رویش بود نقل شده است

در اینترنت که جستجو کردم تا لینکی از کلیپ پیدا کنم و روی وبلاگ بگذارم و همه تان فیض ببرید هیچی پیدا نکردم اما شعرش را پیدا کردم و متوجه شدم تاریخ سرودن شعر مال فروردین سال 1388 است یعنی دو ماه قبل از انتخابات و فتنه ها و توی کف موندم که این شاعر محترم شعرش چقدر خوب همینجوری شانسی شانسی با اتفاقات دو ماه بعد منطبق شده و یا تاریخ پای شعر غلط است؟ این ها یافته های بنده از این شاعر بزرگوارمون بود.لطفا اگر کسی بلد است که چطور یک کلیپ را برای پخش در وبلاگ می گذارند در قسمت نظرات راهنمایی ام کند چون خود کلیپ از شعر جالب تر از کار در آمده و همه لطف شعر به تصاویر همراهش است.

شعر آقای نوروزی راهی این است:

اسلام همیشه در خطر بوده!

***

دیدیم که لقمه ها سیاسی شد

درد شکم همه حماسی شد

دیدیم که رفته حرمت مولا

در محضر عشق ناسپاسی شد

*

تا چرخ زمانه در گذر بوده

اسلام همیشه در خطر بوده

جان های ابوذر از بلاهای

تزویر زمانه در به در بوده

*

پیمان غدیر ما دگرگون شد

محراب علی اگر پر از خون شد

پیمان شکنی حکایتی کهنه

با چهره ما همیشه مقرون شد

*

مردیم که دل ز کفر می میرد

مولا طلبید و دست واو شد رد

هنگامه صلح می شود با کفر

مولاست که جام زهر می گیرد

*

تو حال حسین را نمی دانی

تو خط حسین را نمی خوانی

خطی که به خون نوشته در تاریخ

بگذار برو تو در پی نانی

*

این راه هزار کشته می خواهد

داغ است و دل شکسته می خواهد

دل خوش نکنی که حضرت مولا

سرباز ز سر گذشته می خواهد

*

در بند حجاب خویش می مانی

آیات حجاب را نمی خوانی

این شهر پر از عروسک هرزه

خود نیز عروسکی و می دانی

*

ای راه!دراز و دور هستی تو

غرق غزل عبور هستی تو

را هی شده ایم در پی نوری

ای عشق بیا که نور هستی تو

*

کشتند مرا از این غم دوری

ای عشق بیا که تو خود نوری

تو هجرتی و منم غم هجران

طاقت نکند دلم به مهجوری

*

مسعود نوروزی (راهی)

غروب هشتم فروردین 1388

نمایی از فتنه عمیق 88

روزنامه وطن امروز در گزارشی به نقل از یک کارشناس امنیتی دربراه بستر های آشوب ها و چالش های امنیتی سال88 نوشت: سازمان مجاهدین، مشارکت، مجمع روحانیون، کارگزاران، ‌حزب همبستگی و مردمسالاری و حزب اسلامی کار،‌ اینها 7 حزب برتر از بین 26 الی 27 حزب جریان اصلاحات هستند که پنهانی و بدون اطلاع احزاب دیگر جلسات هفتگی می‌گذاشتند و در 8 سال اصلاحات، بخش عمده‌ای از دولت خاتمی را امثال این جلسات اداره می‌کردند. آن چیزی که شما در مسائل سیاسی، اجتماعی، ‌فرهنگی و در حوزه دین و مذهب در دولت آقای خاتمی مشاهده می‌کردید و آنجاهایی که به مبانی دین، ‌امام و انقلاب هجمه صورت می‌گرفت، بعضی از اینها محصول بحث‌هایی بود که در جلساتی همچون G7 شکل می‌گرفت. بحران‌هایی که جناب آقای خاتمی می‌گفت هر 9 روز برای کشور رخ می‌دهد و یک اتفاق امنیتی برای دولت پیش می‌آید، متاثر از همین جلسات بود. برگشتن به شوراها و ایجاد سکویی برای ورود به مجلس و ریاست‌جمهوری در زمان اصولگرایان در جلساتG7 طراحی شد. اما بعد از تمام تلاشی که انجام دادند، دچار یک شکست اساسی شدند و نتوانستند کرسی قابل توجهی در شوراها در سراسر کشور به دست آورند. یک مقدار که از این زمان گذشت، این گروه ـ اتاق فکر جریان اصلاحات ـ احساس شکست کرده و تمام تلاش‌های خود را بر انتخابات مجلس متمرکز کرد. لیستی که احزاب اصلاح‌طلب برای انتخابات مجلس انتشار دادند تحت همین عنوان، یعنی «یاران خاتمی» بود و از اسم آقای میرحسین استفاده کردند. ماجرای سیدحسن و تاج‌زاده اتفاقی که در آستانه انتخابات مجلس در کشور رخ داد، این بود که در تبلیغات انتخاباتی یک سایتی مطلبی را منتشر کرد تحت عنوان اینکه سیدحسن خمینی لپ گلی، BMW سوار است و مطالبی از این دست. مسؤول این سایت در زیرزمین خانه‌اش و به اتفاق یکی، دو نفر از رفقای هم‌سن و سال خودش در یک فضای جو زده احساسی و تحت تاثیر نشستی که با آقای تاج‌زاده داشتند این اقدام را انجام دادند و شما خاطرتان هست که جناب آقای توسلی به جهت دفاع از بیت امام و فرزندان امام در مجمع تشخیص مصلحت نظام سخنرانی کرد، اشک ریخت و سکته کرد و فوت کرد لذا یک سوژه اساسی در آستانه انتخابات مجلس به وجود آمد. ماشین جنگی رسانه‌ای دشمن چه از بیرون و چه از داخل روشن شد و فضای روانی بسیار سنگینی را در جامعه به وجود آورد که «ملت چه نشسته‌اید؟ به بیت امام حمله شد؛ فرزندان امام را زیرسوال بردند، آرمان‌های امام در حال از دست رفتن است و... » و این بار را بر دوش اصولگرایان گذاشتند. آقای تاج‌زاده استاد جنگ روانی است. در مجموعه اصلاح‌طلبان تنها کسی که می‌تواند به صورت عملیاتی و موثر اقدام روانی چه در ارتباط‌های انفرادی و چه در ارتباط‌های عمومی انجام دهد،‌آقای تاج‌زاده است لذا محصول برقراری ارتباط تاج‌زاده و آن جوان در سایت‌ها منتشر شد،‌ برای اینکه اینها بتوانند در آستانه انتخابات سوار بر افکار عمومی جامعه موفقیت قابل توجهی در مجلس به دست آورند، البته نظام هم 180 فرصت برای اینها به وجود آورده بود. در سراسر کشور 180 نفر از اینها از فیلترهای سیستم‌های اجرایی عبور کرده بودند و می‌توانستند در یک رقابت منطقی به 180 کرسی در مجلس دست پیدا کنند. به‌‌رغم همه این اقداماتی که انجام دادند، آنها فقط توانستند یک حداقل ضعیف را در مجلس به وجود آورند. اساسا این اتاق فکر در طراحی‌هایش دچار فروپاشی و شکست شد و دعوایی بین احزاب اصلاح‌طلب رخ داد که هر کس تقصیر را برگردن دیگری می‌انداخت و کار به اینجا رسید که در جمع‌بندی‌شان گفتند: «این گروه G7 دیگر توان مدیریت و اداره جریان اصلاحات را ندارد و باید یک فکر اساسی کرد و گرنه برای ریاست‌جمهوری قافیه را از دست خواهیم داد». انتقال فرماندهی به مجمع در جلسات فراوان به این جمع‌بندی رسیدند که اصلاحات نیاز به لیدر دارد و موسوی‌خوئینی‌ها مصداق خوبی برای این امر است لذا مرکز تصمیم‌‌گیری جریان اصلاحات برای ورود به انتخابات دهم، از G7 منتقل شد به مجمع روحانیون مبارز و آنجا به مرکزی برای راهبردسازی، تولید فکر و طراحی استراتژی تبدیل شد تا بقیه احزاب و جریانات سیاسی تحت لوای این مرکز به کار خود ادامه دهند و بتوانند در انتخابات به موفقیت برسند. اما آقای موسوی خوئینی‌ها کیست؟ خیلی از دوستان در آن زمان خوشحال شدند و خدا را شکر کردند که اتاق فکر اصلاح‌طلبان از دست مجاهدین مشارکت خارج و به مجمع روحانیون منتقل شده و بالاخره این مجمع شامل کسانی است که با امام بودند و در دفاع از آرمان‌های امام قطعا محکم‌تر می‌ایستند و دیگر شاهد اقدام‌های رادیکالی علیه امام و انقلاب نخواهیم بود. همان زمان ما نخستین هشدارها را خدمت برخی دوستان و مسؤولان اعلام کردیم که از این به بعد کشور درگیر یکسری موضوعات امنیتی خواهد شد که دلیل آن عقبه‌ای است که آقای موسوی خوئینی‌ها دارد. این شخص در جریان انقلاب از ابتدا تا امروز اقدامات و عملکردش مورد سوال و مشکوک است. نقش ایشان در تسخیر لانه جاسوسی 13 آبان بسیار حائز اهمیت و قابل بررسی است. وقتی به او می‌گویند هنگامی که تسخیر سفارت آمریکا را طراحی کردید و به همراه جوان‌ها این کار را انجام دادید، با امام هماهنگ کردید؟ در پاسخ می‌گوید: «با امام هماهنگ نکردیم، چون در بررسی‌ها به این جمع‌بندی رسیدیم که اگر به امام بگوییم، ایشان تحت معذوراتی اجازه کار را به ما نمی‌دهد. » امروز در دانشگاه‌های امنیتی آمریکا و سیستم‌های اطلاعاتی غرب یکی از مباحثی که تدریس می‌شود، یکی از شگردهای بازپس‌گیری یک کشور مستعمره پس از سقوط این است که به عوامل خود در آن کشور دستور می‌دهند به سفارتخانه کشور استعمارگر حمله کنند و آن را در تسخیر خود قرار دهند و با این استدلال که سفارتخانه‌ها بخشی از خاک کشور استعمارگر است، با لشکرکشی به کشور مورد نظر، نظام استعمارگر را مجددا مستقر کنند. واقعه طبس، کودتای نوژه و... در راستای همین استراتژی آمریکا بود و اگر اسناد و مدارکی که در این زمینه هم بسیار فراوان است را بررسی کنیم، خواهیم دید که نقش بعضی سیاسیون در این موضوع بسیار برجسته‌ است. آقای موسوی‌خوئینی‌ها این اقدام را بدون هماهنگی با امام انجام می‌دهد و کشوری که تازه انقلاب کرده و هنوز دولت توانمندی برای اداره کشور ندارد و نیروهای نظامی هنوز درگیر مسائل تصفیه هستند و نیروهای مردمی هنوز سازماندهی نشده‌اند، ناگهان در آستانه یک مساله امنیتی بسیار مخاطره‌آمیز قرار می‌گیرد و امام با مدیریت خودشان و طرح مساله انقلاب دوم بلافاصله موضوع 13 آبان را هدایت کرده و اجازه ندادند دشمن از این فرصت به نفع خودش بهره‌برداری کند و جالب اینجاست که همین چند روز گذشته محسن‌ آرمین گفت: اگر امام پس از تسخیر لانه جاسوسی در مساله دخالت نمی‌کرد، ما در موضوع سفارت بهتر از او به جمع‌بندی می‌رسیدیم! به آقای آرمین باید گفت، آیا بهتر از این هم می‌شد این موضوع را جمع کرد؟ ما که می‌دانیم در پشت پرده این اتفاق چه روی داده است. سندسازی علیه بهشتی یکی از این آقایان به یکی از مسؤولان که این بریده‌های کاغذ سفارت آمریکا را می‌چسباندند مراجعه می‌کند و به او می‌گوید: آیا می‌توانید درباره ارتباط بهشتی و آمریکا سندی پیدا کنید؟ می‌بینید الان طرفدار پسر بهشتی شده‌اند! علیه بهشتی توطئه می‌کردند، شعار می‌دادند اما حالا بهشتی‌پسند شده‌اند؛ اینکه می‌گوییم خط نفاق همین مسائل است. شهید بهشتی درباره لیدر امروز اصلاحات می‌فرمایند: «موسوی‌خوئینی‌ها افکار چپ‌گرایانه دارد، منبرهای ایشان گروه فرقان را پرورش می‌دهد و پای منبر ایشان کسانی مثل اکبر گودرزی (رئیس گروه فرقان) و محمد کشانی�" که عامل ترور شهید مطهری و مفتح بودند�" می‌نشینند. » در مساله 13 آبان هم بماند که چه اسنادی از لانه جاسوسی بیرون رفت. البته بارها مورد سوال واقع شدند و پاسخ ندادند و امروز هم از پاسخ به این سوال که برخی اسناد لانه‌جاسوسی به چه دلیل بیرون رفت و کجاست؟ فرار می‌کنند. کمی جلوتر می‌آییم و نقش آقای موسوی‌خوئینی‌ها را در 18 تیر سال 1378 بررسی می‌کنیم. از روزنامه سلام متعلق به ایشان یک حادثه امنیتی در کشور اتفاق افتاد که همان روز نوعی براندازی را در دولت آقای خاتمی و با پشتوانه دستگاه‌های رسمی کشور طراحی کردند. در حادثه‌ای هم که در انتخابات دهم پیش آمد، نقش آقای موسوی‌خوئینی‌ها را بسیار برجسته می‌بینید. تا زمانی که فکر در اتاق G7 بود، آمال و آرزوی اصلاح‌طلبان بازگشت به قدرت بود تا به ارتزاقات سیاسی، مالی و... برسند، به محض اینکه اتاق فکر به مجمع روحانیون انتقال یافت، موسوی‌خوئینی‌ها گفت بازگشتن به نظام و قدرت فرض اول ما است، باید تکلیف‌مان را برای نخستین و آخرین‌بار با نظام روشن کنیم یعنی این‌بار اگر به قدرت بازگردیم مثل 8 سال اصلاحات نیست که در اواخر عمر آن مجلس را به تحصن بکشیم. از همان روز اول پاشنه‌ها را کشیده و تکلیف‌مان را با نظام روشن می‌کنیم. ببینید چه نگاهی را تزریق می‌کنند. این فکر مسموم از 2 سال گذشته در حال پمپاژ شدن به جریان اصلاحات است. نظام را به «هِن و‌ هِن» بیندازیم در جایی دیگر آقای «محمد هـ» و بهزاد نبوی می‌گویند که ما در این انتخابات باید نظام را به «هِن‌ و هِن» بیندازیم. واقعه‌ای که در این کشور اتفاق افتاد کاملا روشن است و اصلا نیاز به تحلیل ندارد؛ اتفاقی که مقام معظم رهبری نام آن را «فتنه عمیق» گذاشتند و آن را ناشی از بی‌بصیرتی طبقه نخبگان دانستند و فرمودند: اگر نخبگان ما بصیرت و آگاهی داشتند، ما اسیر این فتنه نمی‌شدیم. بهزاد نبوی می‌گوید: سعی کنید احمدی‌نژاد را کاندیدای رهبری معرفی کنید که اگر شکست خورد، بگویند رهبری شکست خورده است. این کار را خرداد 76 انجام دادیم و ضربه سنگینی وارد کردیم. الان باید ضربه نهایی را وارد کنیم. در جایی دیگر بهزاد نبوی می‌گوید: «از لجبازی هاشمی با احمدی‌نژاد باید حداکثر استفاده را ببریم. از بحث شورای فقاهت باید حمایت و رهبری را منزوی کنیم». طراحی‌های پیچیده این آقایان در این جلسات فراوان است. جلسات دیگری تحت عنوان جلسات دوشنبه، 2 سال با حضور کسانی مثل ابطحی، لاری، تاج‌زاده، امین‌زاده، محمد صدر، رضا خاتمی، سعید شریعتی، دهاقانی، عرب‌سرخی، نعیمی‌پور، خانیکی، میردامادی و حسین باغعلی برای ریاست‌جمهوری دهم برگزار می‌شد. این افراد از موثرترین‌های جریان اصلاحات هستند. هر کدامشان حرکت‌دهنده هستند و در حوزه‌های مختلف فعالند. اینها 2 سال برای بازگشت به قدرت طراحی می‌کنند و در همه زمینه‌های سیاست، فرهنگ، اجتماع، تخریب نظام، دولت، رهبری، صدا و سیما، نیروهای مسلح و شورای نگهبان برنامه‌ریزی می‌کنند تا زمینه را آماده کرده و بتوانند 13 میلیون رای بیاورند و اقدامات خیابانی خودشان را شکل دهند. این امر یک شبه و یک ماهه و 2 ماهه محقق نمی‌شود بلکه محصول تصمیماتی است که در این جلسات 2 ساله گرفته شده و یکی پس از دیگری اجرایی شد و ذهن مردم را به سمت خواسته‌های خودشان سوق دادند. جلسات بنیاد باران که مربوط به آقای خاتمی است، 4 سال در حال برگزاری است. جلسات دفتر آقای مهدی هاشمی هم نزدیک به 1/5 سال برقرار بود. جلسات آقای مهدی هاشمی 1/5 سال با حضور امین‌زاده، مرعشی، بهزاد نبوی، موسوی لاری، عطریانفر، تاج‌زاده و بعضا محمد خاتمی برگزار می‌شد و نحوه بازگشت به قدرت را بررسی می‌کردند. این جلسات از موثرترین جلساتی بوده که در جریان انتخابات برگزار می‌شده و آن چیزی که کشور را دچار یک موضوع امنیتی و پیچیده کرد، محصول تصمیم‌گیری‌های جلسات تحت لوای مهدی هاشمی بود. جالب اینجاست که آقای بهزاد نبوی با آن سابقه سیاسی که میان اصلاح‌طلبان دارای لقب چریک پیر سیاست است هم 5/1 سال در جلسات این آدم شرکت می‌کرده است. اراذل و اوباش اجاره‌ای امروز از سرکرده‌های اراذل و اوباش تهران متهمانی هستند که یک تا 2 ماه قبل از انتخابات، اینها را دعوت کرده و توجیه کردند و آموزش دادند برای اینکه بتوانند در وقت مناسب بهره لازم را از اینها ببرند. متهمی هست که شبی 800 هزار تومان می‌گرفته و به اتفاق رفقایش مناطق شرق تهران مثل فلکه چهارم تهرانپارس، نارمک و هفت‌حوض را به آتش می‌کشیده است. متهمی هست که شبی یک‌میلیون تومان می‌گرفته و غرب تهران مثل میدان کاج و... را دچار آشوب می‌کرده و به آتش می‌کشیده است. یک متهم که مسؤولیت آن آوردن سیاهی لشکر برای تهیه‌کنندگان سینمایی است را توجیه کرده‌اند و شبی 2 میلیون تومان به او می‌دادند تا سیاهی لشکر به خیابان‌ها بیاورد و اتوبوس آتش بزنند، ساختمان بانک‌ها را خراب کنند، به نیروهای انتظامی حمله کنند، به مقام عظمای رهبری توهین کنند و به پایگاه‌های بسیج حمله کنند. طرح اخلال در روز انتخابات 3 اتاق در تهران درست کرده بودند و در هر اتاق نزدیک به 30 دختر و پسر پشت رایانه نشسته بودند و قرار بود انتخابات را هدایت و کنترل کنند. افرادی که به عنوان مامور ناظر صندوق و نماینده این کاندیدا بودند پس از برقراری ارتباط با SMS سنتر، باید کدهایی را وارد می‌کردند. به‌عنوان مثال شماره 1 حجم جمعیت را نشان می‌داد، شماره 2 میزان رای اصولگرایان بود و... هر کدام از این کدها یک تعریف خاصی برای خودش داشت. چرا می‌خواستند این‌کار را انجام دهند؟ قصدشان این بود که ساعت به ساعت رای‌گیری را رصد کنند. جالب اینجاست که رسانه‌های خودشان و حتی رسانه‌های خارجی را بسیج کرده بودند تا در حین انتخابات با شایعه پراکنی تقلب یک عملیات روانی سنگین را بر افکار عمومی انجام دهند. یکی از تصمیم‌هایشان این بود که هر جا دیدند رای رقیب بالاتر است، نیرویی را به آن منطقه اعزام کنند تا تخلفی یا درگیری شکل بگیرد و رای صندوق باطل شود و اگر باطل نشد در بوق کنند و... به این دلیل 3 مکان درست کردند تا اگر دستگاه‌های امنیتی یکی را شناسایی کردند به مکان دوم بروند و همین طور در صورت شناسایی مکان دوم به مکان سوم بروند. این آقایان با مستندات خودشان و جمع‌آوری نظرسنجی‌ها به این نتیجه رسیده بودند که قطعا شکست خورده‌اند اما بهانه‌تراشی جزو برنامه‌های اینها بود تا با اخلال در سیستم انتخابات آن را ملغی اعلام کنند اما به لطف امام زمان(عج) شب قبل از انتخابات بین 8 تا 12 شب هر 3 محل شناسایی شد و از اخلال در انتخابات جلوگیری به عمل آمد. اگر یادتان باشد فریادشان درآمد که چرا SMSها قطع شده و... . لذا اگر این فتنه کنترل نمی‌شد اینها انتخابات را در همان ساعت اول زمینگیر می‌کردند و نمی‌گذاشتند انتخابات به پایان برسد، چون اساساً براساس نظر سنجی‌های خودشان مطلع بودند که شکست خورده‌اند. به همین دلیل هزینه این شکست را باید به گردن نظام می‌انداختند. این هزینه نباید به گردن اصلاح‌طلبان می‌افتاد و بی‌عرضگی آنها را در انتخابات و نظام نشان می‌داد. جلسات 10 ساله موسوی جلسات دیگر، جلسات آقای میرحسین موسوی بود که 10 سال برگزار می‌شد. ایشان یکسری حلقه‌های مطالعاتی دارد که شامل برخی اساتید همسو مثل آقایان بهزادیان‌نژاد، علیرضا و محمدرضا بهشتی و... است و محصول مطالعات 10 ساله آقای میرحسین موسوی و کمیته‌هایش جزوه زیست مسلمانی است که راهبرد ایشان برای اداره یک جامعه است و در حوزه‌های مسائل دینی، سیاست، فرهنگ و اقتصاد نظریه دارد. آنچه از این جزوه تراوش پیدا می‌کند تضاد فکری با حکومت دینی است. می‌گویند ما باید حکومت دینداران داشته باشیم، نه حکومت دینی. این دقیقا منطبق بر افکار چپ و ملی - مذهبی و افرادی مثل ابراهیم یزدی است. ذهنیت بعضی از این آقایان این است که ما باید براساس نظام لیبرال ـ دموکراسی و نظام‌‌های متداول غرب و شرق حرکت کنیم و دینداران باید این نظریه‌ها را اجرا کنند. ما نباید قوانین خود را براساس احکام قرآن و شریعت و سیره نبوی پایه‌ریزی کنیم چرا که این قوانین منتهی به حکومت دینی می‌شود، نه حکومت لیبرال ـ دموکراسی. آقای فوکویاما در ارتباط با نظام لیبرال دموکراسی می‌گوید: «لیبرال ـ دموکراسی پایان تاریخ است و هر کشوری غیر از این را برگزیند واپس‌گراست و صلاح بشر و جامعه مستلزم اجرای نظام لیبرال ـ دموکراسی است.» لذا اینها می‌خواستند با اصلاحات و آوردن لیبرال ـ دموکراسی انقلاب را استحاله کرده و انقلابی ماتیک به لب مالیده را به ما عرضه کنند. آقای میرحسین یک سال قبل از انتخابات به این جمع‌بندی رسید و احساس کرد این محصول را باید توسط یک جایگاه و تریبون ارائه دهد. این موضوع مورد غفلت اصلاح‌طلبان واقع شد. اصلاح‌طلبان فکر می‌کردند که با استفاده ابزاری از میرحسین می‌توانند به اهداف خود برسند. تلاش اصلاح‌طلبان برای منصرف کردن موسوی آقای موسوی‌خوئینی‌ها در جواب سوال آقای خاتمی مبنی بر تعدد کاندیداها (میرحسین و کروبی) می‌گوید ما هر دفعه میرحسین را می‌آوریم و پس از استفاده مثل یک دستمال دور می‌اندازیم. همین‌جا نقل قول از بهزاد نبوی بگویم که در جواب این نگرانی می‌گفت: به کروبی 2-3 تا وزارتخانه می‌دهیم و کنار می‌رود. میرحسین را هم که خود ما آوردیم هر وقت خواستیم برکنار می‌کنیم. اگر هم کروبی کنار نرفت، مدیریت او را در دوران بنیاد شهید بررسی می‌کنیم و چند فساد اقتصادی پیدا و مطرح می‌کنیم تا کنار رود. می‌گفتند، میرحسین موسوی اگر کنار نرفت، عکس همسرش قبل از انقلاب که بی‌حجاب است را منتشر می‌کنیم. بعدها سعی کردند این قضیه را به اسم اصولگرایان تمام کنند اما طبق مستندات استارت اولیه آن در جلسات اصلاح‌طلبان زده شد. هر 2 مورد قبل از انتخابات به آقایان کروبی و میرحسین گفته شد و آقای میرحسین هم یک مصاحبه علیه آنها کرد. لذا این نگاه یک نگاه لیبرال ـ دموکراسی است که برای بازگشت به قدرت از هر روش و شیوه‌ای باید استفاده کرد. شما در نظام‌های لیبرال ـ دموکراسی غرب نمونه‌های فراوانی دارید که شخصی که به قدرت می‌رسد فاقد هرگونه خصوصیات اخلاقی و معنوی فردی است. علت این است که کارتل‌های اقتصادی و نظام‌های سیاسی پشت صحنه این افراد را اداره می‌کنند. متاسفانه می‌خواهند این الگو را وارد کشور ما کنند. می‌خواهند اصلاحاتی را وارد کشور کنند که اصلاحات واقعی نیست، اصلاحات جعلی با اهداف ساختار شکنانه را وارد کشور کردند و به نام اصلاحات اساس نظام را مورد هدف قرار دادند. نمودار ساختار سازمانی فتنه در راس نمودار ساختار سازمانی حوادث سال 88، خاتمی، خوئینی‌ها و میرحسین هستند که با حمایت و پشتیبانی بی‌دریغ «آقای هـ» به کار خود ادامه می‌دهند. یکی از متهمان در زندان می‌گوید آن روزی که خاتمی، میرحسین و موسوی‌خوئینی‌ها با «آقای هـ» دیدار داشتند، خط خیابان در همان دیدار ریخته و فردای آن روز اغتشاشات شروع شد. در قسمت طراحی و سازماندهی این نمودار مهدی هاشمی، عطریانفر، تاج‌زاده، بهزاد نبوی، امین‌زاده، لاری و مرعشی بودند که همگی در جلسات مهدی هاشمی شرکت می‌کردند. تصمیمات در راس نمودار گرفته می‌شد و در جلسات مهدی هاشمی به‌عنوان یک راهبرد شکافته و تبدیل به یک اقدام عملیاتی شده و در قسمت پایین نمودار توسط مشارکت، مجاهدین، کارگزاران، مجمع روحانیون، اعتماد ملی و حلقه میرحسین اجرایی می‌شد. اراذل و اوباش یکی از امکانات در اختیار اینها بود. ستاد آقای کروبی، ستاد اطلاح‌طلبان، کمیته صیانت، سازمان رای، پویش و ستاد فرعی زیر نظر ستاد اصلاحات لشکرهایی هستند که آقای خاتمی درست کرده و این ستادها درون NGOها هستند، آموزش دیدند-300 صفحه جزوه آموزش در دست داریم- و لیدرهای جریان فتنه را تشکیل دادند. بعضی از سران آنها در کشورهای امارات و دوبی آموزش دیدند. به همین علت بود که می‌توانستند چند هزار نفر جمعیت را در تهران جابه‌جا کنند. این جریان 3 کارکرد مهم را دنبال می‌کرد.در کارکرد اول قبل از انتخابات با تبلیغات وسیع، به راه انداختن کارناوال و سبز کردن کشور می‌خواستند به تمام جهانیان اعلام کنند همه ملت ایران خواهان دولت اصلاحات هستند تا اگر کس دیگری از صندوق رای بیرون آمد سران فتنه به دنیا بگویند همه ملت از ما حمایت کردند اما کس دیگری رئیس‌جمهور شد. کارکرد دوم همان نرم‌افزاری بود که وارد کشور کرده بودند تا لحظه به لحظه انتخابات را رصد کرده و در روز رای‌گیری با ایجاد ناآرامی انتخابات را زمینگیر کنند. کارکرد سوم هم بعد از انتخابات و اغتشاشات کف‌ خیابان‌ها بود. یکی از کمیته‌های ستاد فرعی در نمودار سازمانی فتنه، کمیته جنگ روانی با مسؤولیت تاج‌زاده بود. آقای تاج‌زاده بدون ستاد میرحسین و ستاد اصلاحات مستقلا در حال اجرایی کردن جنگ روانی بود. روز شهادت حضرت زهرا(س) اطلاعیه‌ای پخش شد که 2هزار دختر و پسر از میدان تجریش تهران با کاور سبز به سمت میدان راه‌آهن حرکت کنند؛ روزی که هیات رزمندگان در میدان ولی‌عصر(عج) هر سال سوگواره دارند، لذا اینها می‌خواستند قبل از انتخابات اغتشاش به وجود آورند. اینها قبلا می‌گفتند که امسال زمستان سرد را به زمستان داغ تبدیل خواهیم کرد. اینها قبلا گفته بودند که اصلاحات خون می‌خواهد. اینها قبلا گفته بودند که باید میان جنبش‌های درون جامعه پیوند ایجاد کرده و آن را تبدیل به یک خیزش اجتماعی در مقابل نظام کرد. وقتی قضیه کارناوال سبز در روز شهادت حضرت زهرا(س) با آقای بهزادیان‌نژاد و میرحسین مطرح شد اظهار بی‌اطلاعی کردند. با بررسی بیشتر مشخص شد این طرح در یک ساختمان پنهانی و در تهران توسط مسؤول کمیته جنگ روانی یعنی آقای تاج‌زاده و با مشارکت «هادی ـ خ» ایجاد شده است. فعالیت شبانه‌روزی سفارتخانه‌ها در طول هفته اول، فقط 30 منافق سازماندهی شده که اراذل و اوباش را هدایت می‌کردند توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدند. سفارتخانه‌ها مثل یک ستاد جنگ شبانه‌روز فعالیت می‌کردند. معمولا سفارتخانه‌ها 2 الی 3 بعدازظهر تعطیل بود و همه در ویلاها و باغ‌های لواسانات و کرج به دنبال عیش و... بودند اما در این چند ماه قبل و بعد از انتخابات با تمام توان شبانه‌روزی فعالیت کرده و NGOهای خارجی را تشویق می‌کردند که در چند ماه قبل و بعد از انتخابات وارد ایران شوند و از نزدیک اثرگذاری کنند. جریان فتنه و سران آن مرتبط به شبکه‌های خارجی هستند. یکی از متهمان در اعترافات خود می‌گوید: در دیداری که با سفیر سوییس در هواپیما داشتم به او گفتم فعالیت دفتر ژنو آقای خاتمی را چطور ارزیابی می‌کنید؟ سفیر سوییس در جواب گفت: این دفتر بهترین محل برای ارتباطات ایشان با آمریکا و غربی‌هاست. به‌هر حال، اینها از چند ماه قبل به این نتیجه رسیده بودند که در انتخابات شکست خورده‌اند و در جلسات خود به این نتیجه رسیدند که باید هزینه شکست را گردن نظام انداخت، نه اصلاحات! لذا با مطرح کردن مباحث مختلف تقلب، مسؤولان کشور صلاحیت ندارند و... به صورت گسترده عملیات روانی ایجاد کردند. آقای محتشمی‌پور با ایجاد کمیته صیانت که طراح اصلی آن بهزاد نبوی بود، فضای فکری مردم را به این سمت پیش برد. القای نظرسنجی‌های جعلی به کاندیدای توهم سوال ما این بود، شما که می‌دانستید شکست خوردید چرا به آقای میرحسین دروغ گفتید؟ گفتند ما چون می‌دانستیم آقای احمدی‌نژاد در روستاها و شهرستان‌ها رای دارد آن را محاسبه نمی‌کردیم تا رای میرحسین بالا بماند و تضعیف روحیه صورت نگیرد. 5 الی 10 درصد به رای‌ها اضافه می‌کردیم و سپس به میرحسین ارائه می‌دادیم. «علی ـ هـ» پسر اخوی آقای «هـ» مسؤول نظرسنجی‌ها بود. در متروهای تهران نظرسنجی‌کرده و آن را به اسم نظرسنجی کل کشور ارائه می‌کردند. محمد عطریانفر در اعترافات خود می‌گوید: شاید بیش از 8 ماه پیش بود که تاج‌زاده پیشنهاد کرد قبل از هر چیز بحث تقلب را در دستور کار خود قرار دهید. آقای هدایت‌الله آقایی در زندان می‌گوید: شایعه تقلب از ماه‌ها توسط سخنرانی هاشمی در نماز جمعه کلید زده شد و اوج این مطلب اعلام صریح محتشمی‌پور درباره ابطال انتخابات بود. عطریانفر در بخش دیگری از اعترافات خود می‌گوید: در این 4سال خلاصه کارهای مصطفی تاج‌زاده این بود که همه مشکلات را به گردن رهبری بیندازیم، احمدی‌نژاد را عامل رهبری بدانیم، اجماع علیه او درست کنیم، گروه‌های سیاسی مخالف را برای انتخابات متحد کنیم و فضای خیابانی را برای تقلب یا جشن سازماندهی کنیم. تاج‌زاده در جایی می‌گفت، اگر پیروز انتخابات شویم، با تجربیاتی که در این سال‌ها کسب کرده‌ایم، می‌توانیم رهبری را مهار کنیم. به معنای مصطلح تمام گزینه‌های تاج‌زاده ما را به سمت انقلاب‌های مخملی هدایت می‌کند. نظر ما درباره قرآن مانند سروش است آقای «خ» درباره قرآن در دیدار زنان اصلاح‌طلب در تاریخ 4/3/88 می‌گوید: «در کشور ما مشکل اساسی وجود دارد و آن عقب‌افتادگی فکری و اجتماعی مزمن است. زن را جنس دوم می‌دانند و اگر بدون تغییر و تاویل دید به قرآن و فرهنگ اسلامی نگاه شود این القا می‌شود که آیات قرآن بیشتر خطاب به مردان واقع شده است. آیات قرآن و مستندات دین به گونه‌ای است که افرادی که بیشتر تفکر سنتی دارند،‌ می‌توانند به قرآن و متون آن استناد کنند. اخیرا مطالبی از آقای شبستری و سروش درباره وحی مطرح شده که بخشی از آن درست است چرا که وحی یکسری سخنان بوده که در دل پیامبر واقع شده و حقیقت آن بر ما آشکار نیست، به همین دلیل برای ما قابل استناد نیست و انتقاد آقای شبستری و سروش درباره وحی درست است. به نظر می‌رسد برخی از احکام قرآن متناسب زندگی قبیله‌ای آن زمان بوده است یا احکام صادره در آن زمان احکام قطعی یا جاودان بوده یا تحت شرایط آن زمان صادر شده است. اگر قطعی باشد به این معناست که ما باید قبیله‌ای زندگی کنیم و اگر نخواهیم قبیله‌ای زندگی کنیم نیازی به تکیه بر قرآن نیست». این اغتشاشات حلقه امنیتی داشته و کشته‌ها و ترورها به دست کسانی بوده که باید این افراد پاسخگو باشند. آقای حسین رسام جاسوس بود و در جمهوری اسلامی دستگیر شد اما او را فراری دادند. رسام 15 شاخه در داخل کشور داشت و این شاخه‌ها از طریق رسام به سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه متصل بودند و آقای «خ» در ژنو با این شخص نشست و برخاست داشت. پیغام به اوباما عطریانفر در بخش دیگری از اعترافات خود اضافه می‌کند: مهدی گفت پیغام پدرم به اوباما این بوده است که تا قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری با ایران وارد مذاکره نشود. آقای «خ» پس از انصراف از کاندیداتوری مسؤولیت پیدا کرد تا با غرب، آمریکا و کشورهای عربی رایزنی کند و آنها را به حمایت از میرحسین تشویق کند چرا که آنها تفکرات موسوی را با خود همراه و ایشان را فردی مارکسیست می‌دانستند. گدایی از ملک عبدالله و شاه امارات یکی از نزدیکان «خ» می‌گوید:‌ پس از سفر آقای «خ» به کشورهای اروپایی و عربی، ناگهان موج حمایت وسیع رسانه‌های بیگانه از میرحسین موسوی پدیدار شد. در دیداری که ملک عبدالله در باغ خصوصی خود با آقای «خ» داشت، ملک عبدالله از او می‌پرسید: «تو به چه حقی کنار رفتی؟ تو دیگر برای خودت نیستی! تو مربوط به خاورمیانه‌ای! ما با تو و آقای «هـ» به اهداف مشترکمان در منطقه می‌رسیم. اگر تو می‌آمدی و پیروز می‌شدی ما مسائلمان را در منطقه و خلیج فارس حل می‌کردیم. جمهوری اسلامی به چه حقی در حمایت از مردم فلسطین با صهیونیست‌ها درگیر است؟ چرا ایران در مسائل لبنان، افغانستان و عراق دخالت می‌کند؟ خوب است در کشورتان اهل تسنن را علیه شما بشورانیم؟» آقای «خ» در پاسخ می‌گوید: درست است کنار رفته‌ام اما میرحسین ادامه دهنده راه ما است و من آمده‌ام بگویم از او حمایت کنید. با او هم به اهداف مشترکمان خواهیم رسید. یکی از متهمان می‌گوید: موضوع پول گرفتن از کشورهای عربی بسیار ذلت‌آور بود. برای چقدر پول جمهوری اسلامی به کشورهای عربی فروخته شد! از پادشاه‌های عربی مبالغ یکصد هزار دلار، 250 هزار دلار و... گرفتیم و در دیدار با شاه امارات بنابر این شد که به ما جواب بدهند. طی تماس تلفنی‌ای که از امارات با من داشتند، گفتند به آقای «خ» بگویید شاه ما گفت: اگر پول می‌خواهید باید در مرکز استراتژیک ما سخنرانی انجام دهید و ما برای هر سخنرانی یکصد هزار یورو پرداخت می‌کنیم. در جلسه‌ای که داشتم گزارش پول‌های دریافتی را ارائه می‌کردم. صادق «خ» گفت: پولی که شما گرفته‌اید در مقابل مبلغی که ما از غربی‌ها گرفتیم بسیار ناچیز است!

نقل یک خاطره از رهبر انقلاب درباره میرحسین موسوی

   

 

ابطال را رد می‌کنم 

شما بدانید صد درصد من ابطال را رد می‌کنم. ابطال انتخابات یعنی زدن توی دهن مردم. مسئله مرجع هم، اینجا مرجع قانونی وجود دارد. چه معنی دارد یک کمیته یا مرجع دیگری تعیین کنیم؟ حتی اگر لازم شد صندوق‌هایی را بازشماری کنند. اما من مطمئن هستم که نتایج عوض نخواهد شد.

ابطال انتخابات یعنی زدن توی دهان مردم

یکی از حساس ترین جلساتی که در نخستین هفته پس از انتخابات برگزار شد، دیدار نمایندگان ستاد انتخاباتی کاندیداها با رهبر معظم انقلاب بود. در این دیدار که مسئولین ارشد وزارت کشور و شورای نگهبان نیز حضور داشتند، نمایندگان کاندیداها آزادانه به بیان نظرات و انتقاداتشان پیرامون انتخابات دهم ریاست جمهوری پرداختند و در پایان نیز پس از شنیدن اظهارات نمایندگان کاندیداها، رهبر معظم انقلاب به بیان نقطه نظراتشان پرداختند که مشروح آن در انتهای همین مطلب آورده شده است.
در همین رابطه دو روایت از سوی مرتضی الویری از نمایندگان ستاد انتخاباتی مهدی کروبی و جعفر فرجی، قائم مقام ستاد انتخاباتی محمود احمدی نژاد منتشر شده که هر یک از آنها را از نظر می گذرانیم:

روایت مرتضی الویری از جلسه
آقای حقانی ازدفتر مقام معظم رهبری به من تلفن کرد و گفت که ساعت 6 بعدازظهر به ملاقات ایشان بروم. فی‌الواقع 5 نفرازاعضای ستاد آقای کروبی (منتجب نیا، نجفی،خباز، خانم کروبی و من) را برای این ملاقات دعوت کرده بودند.

* بیانات اولیه رهبر معظم انقلاب
جلسه بی‌نظیری است. رفقای دیروز و رقیبان امروز همگی جمع شده‌ایم. هر مجموعه‌ای در دقایقی کوتاه حرف دلش را بزند. هیچ تقیه و ملاحظه‌ای هم نکند. ما در چهار راهی پر ترافیک گرفتار شده‌ایم. در ترافیک هم همه اعصاب‌ها به‌هم می‌خورد. اما باید از آن عبور کنیم. به یک ترتیبی شروع کنیم. می‌خواهید به ترتیب سن باشد. از مجموعه آقای کروبی شروع می‌کنیم که شیخ‌الکاندیداها بوده‌اند.

اظهارات من(الویری)
من چند سال است که با شما ملاقات نداشته‌ام. اما ابتدا باید عرض کنم من همان مرتضی الویری هستم که قبل از انقلاب شما خطبه عقد مرا خواندید، با همان اعتقادات به اسلام و با همان عشق به مملکت. اما امروز نگران انشقاق جامعه ایرانی هستم. من در صوت رسانی راهپیمایی‌های میلیونی زمستان 57 با تعدادی از فارغ‌التحصیلان شریف حضور داشته و از بالای تیر چراغ برق جمعیت را نگاه می کردم و در راهپیمایی سالگردهای‌ 22 بهمن در این سه دهه حضور داشته‌ام، اما باید اعتراف کنم راهپیمایی دیروز از همه وسیع‌تر و بزرگ‌تر بود. این یک هشداری است که باید جدی گرفته شود. معلوم می شود مردم دغدغه‌ای دارند که علیرغم همه ناملایمات این چنین به صحنه می‌آیند. اشکالات ما به انتخابات طی نامه‌ای به امضای آقای کروبی دیروز به شورای نگهبان تقدیم شده است. این اشکالات در چهار سرفصل خلاصه می‌شود. سر فصل اول عدم صلاحیت فردی احمدی‌نژاد در تطبیق با مفاد اصل 115 قانون اساسی است. در اینکه ایشان رجل سیاسی هستند یا نه ما وارد نمی شویم زیرا سلیقه‌ها فرق می کند. اما در همین اصل آمده که رئیس جمهور باید امانت‌دار و با تقوی باشد... فصل دوم، تخلفات پیش از برگزاری انتخابات است. یکی از آنها توزیع هزاران میلیارد تومان پول به صورت نقدی و کالایی بین مردم از منابع عمومی است... فصل سوم مربوط به تخلفات روز انتخابات است... فصل چهارم تخلفات مربوط به نحوه اعلان نتایج انتخاباتی است... به نظر می‌آید طبق طرح از پیش تنظیم شده قرار بوده است که آقای احمدی‌نژاد قدری بیشتر از 24 میلیون که رأی آقای خاتمی بوده رأی بیاورد. قرار بوده است آقای کروبی که قدری زبان‌درازی کرده و بحث اصلاح قانون اساسی و حقوق شهروندی را مطرح کرده بیش از 300 هزار رأی نیاورد...

* سخنان دکتر بهشتی (به نمایندگی از گروه میرحسین موسوی)
نکته اساسی این است که نباید بگذاریم جمهوریت نظام مخدوش شود. برخوردهای هتاکانه و پرده‌دری هایی که در این انتخابات صورت گرفت فضای مسمومی را بر جامعه حاکم کرد. در فضای مسمومی که دروغ و نیرنگ است نمی‌توان انتظار انتخابات سالم داشت. با این وضعیت جمهوریت نظام قربانی شده است. احیای جمهوریت ایجاب می‌کند که این انتخابات ابطال شود...

* اظهارات آقای دکتر دانش جعفری (نماینده گروه محسن رضایی) ضمن تأیید اشکالاتی که نمایندگان آقای کروبی و موسوی بیان کردند، اضافه می‌کنیم استفاده از منابع دولتی توسط نامزد حاکم بسیار فراگیر و گسترده بوده است ... و مداخله نیروهای مسلح و بسیج به نفع یکی از نامزدها بر خلاف نظرات امام یکی دیگر از خلافکاری های انتخابات اخیر است .
رهبر انقلاب به شوخی و لبخند : منظورتان حمایت آنها از نامزدی که سابقه نظامی داشته؟
سخنان حضرتعالی در کردستان هم به زعم بسیاری، حمایت از آقای
احمدی نژاد تفسیر شد. اشکالات فراوانی بر این انتخابات مترتب می‌دانیم و برای برون رفت از وضعیت فعلی هم پیشنهادی داریم که اگر بفرمایید تقدیم می‌کنیم.

*اظهارات آقای هاشمی ثمره (به نمایندگی از گروه آقای احمدی نژاد)
پس از خواندن دعای فرج – این پیروزی را به حضرتعالی تبریک می‌گوییم. این واقعه لبیک بود به پیام حضرتعالی- موضع‌گیری دوستان و دشمنان نشان می‌دهد که واقعه روز 22 خرداد چقدر مهم است. 22 خرداد موجب احیای دوباره جمهوریت و اسلامیت نظام شد. جمهوریت از این نظر که 84 درصد مردم در این انتخابات شرکت کردند که در نوع خود بی‌نظیر است. اسلامیت از نظر توجه به پیام حضرتعالی. حرف‌هایی که نمایندگان نامزدها زدند بیشتر بهانه‌جویی است. آیا اعلان پیروزی موسوی در پایان انتخابات روز جمعه توسط آقای موسوی کار درستی بود؟

* سخنان کوتاه رهبر انقلاب
مطالب و اشکالاتی که بقیه گفتند بیان همان مطالبی است که آقای الویری دسته‌بندی شده گفتند. شورای نگهبان می‌گوید برخی از این اشکالات متوجه آنها نیست. راجع به سخنرانی کردستان – من در کردستان حرف‌های همیشگی خود را زدم – آقای کروبی گفت من رفتم ایلام گفتم اینهایی که آقای خامنه‌ای می‌گوید (ویژگی‌های آقای رئیس جمهور) این من هستم. پس هر کسی توانست مطالب من را به خودش تطبیق داد.

* اظهارات آقای دانشجو (به نمایندگی از وزارت کشور)
من درمورد مطالبی که نمایندگان نامزدها گفتند و اتهاماتی که زدند اظهارنظر نمی‌کنم و آن را به خدا واگذار می‌کنم. اجازه می‌خواهم گزارشی از روند انتخابات از چهار پنج ماه پیش تاکنون را به استحضار برسانم. (آقای دانشجو متنی چند صفحه‌ای را که قبلاً نوشته بود قرائت کرد.) آقای دانشجو در گزارش خود گفت که تعداد ناظرین نامزدها در تهران و کل کشور به شرح زیر بوده که طی آن ناظران آقای موسوی از همه بیشتر بوده‌اند.

* اظهارات آقای کدخدایی (به نمایندگی از شورای نگهبان) شورای نگهبان علاوه بر وظایف نظارتی که از قبل انجام می‌داده دو اقدام جدید را نیز در دستور کار خود قرار داد. یکی اینکه بر روی تعرفه‌ها علاوه بر مهر ستاد انتخابات، مهر نظارت را هم در آن پیش‌بینی کردیم. دوم اینکه درخواست کردیم نمایندگان نامزدها در محلی که در شورای نگهبان پیش‌بینی کردیم حاضر باشند و در جریان گزارش‌های دریافتی در روز انتخابات قرار بگیرند.
بسیاری از اشکالاتی که آقایان برای انتخابات مطرح کردند کلی است که شورای نگهبان نمی‌تواند رسیدگی کند، اما ما بررسی شکایت‌ها را شروع کردیم.
مطالبی که رهبر انقلاب فرمودند بطور مشروح در رسانه ها منتشر شد اما برخی نکات مهم آن به این شرح است:
- انتخابات همیشه مظهر وحدت ملت و عزت ملی بوده.
- باید سعی کنیم انتخابات موجب انشقاق نشود.
- برای من شب‌های انتخابات بسیار جالب بود که طرفداران نامزدها در خیابان‌ها جمع می‌شدند بدون اینکه بین آنها درگیری باشد.
- باید اطمینان کامل برای همه حاصل شود.
- من شخصاً در همه انتخابات‌های گذشته به مسئولین اعتماد کردم در حالی‌که می‌دانید از سلایق مختلف بودند. اما این اعتماد موجب نمی‌شود که شبهه تعقیب نشود.
- هر طرفی باید ملاحظاتی بکند. همه باید حلم داشته باشیم.
- حساب تشنج‌ها باید از نامزدها جدا شود. اگر کس دیگری هم رأی می‌آورد همین بساط بود.
- همه تکلیف داریم از هویت این ملت دفاع کنیم.
در اینجا آقای خامنه‌ای فرمودند که از این به بعد جلسه غیر رسمی و خصوصی است. دوربین ها و ضبط را جمع کنید.
در این بخش از برنامه که قرار بود طبق پیشنهاد من(الویری)، فرصت یک دقیقه‌ای به نامزدها داده شود، رهبر انقلاب ضمن اشاراتی به مسائل قبل از انقلاب و اینکه ایشان با مرحوم آیت الله طالقانی خطبه عقد مرا خوانده‌اند و اینکه میزان مهریه (یک کلام الله مجید) در آن زمان خیلی ارزشمند بود و... از من خواستند که در حد یک دقیقه پیشنهاد خود را بیان کنم.

بیانات من(الویری) به هر حال از ناحیه جمع کثیری از مردم این انتخابات مخدوش است و باید ابطال شود. قبول است که شورای نگهبان مرجع رسیدگی به شکایات است، اما می‌دانید که اولاً شورای نگهبان خود را مسئول و متولی برخی از شکایات نمی‌داند. ثانیاً شورای نگهبان به دلیل جانبداری اعضایش از یک نامزد نمی‌تواند در جایگاه داور قرار گیرد و... پیشنهاد بنده این است که جنابعالی یا یک حکمیت حقیقت یاب که مورد قبول طرفین باشد تعیین کنید و یا موضوع را به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع دهید. این کار کاملاً قانونی است زیرا رهبر می‌تواند طبق اصل 110 قانون اساسی یک موضوع را که معضل نظام باشد به مجمع تشخیص ارجاع دهد.

بیانات رهبر معظم انقلاب مگر وقتی خاتمی با 20 میلیون رأی پیروز شد بخشی از مردم عصبانی نبودند؟ همان زمان یکی از مسئولین آمد و گفت انتخابات را ابطال کنید! اما من به او تشر زدم. امکان تقلب نیم درصد هم وجود ندارد. مگر می‌شود 10 میلیون رأی را جابه‌جا کرد؟ اگر در این مملکت به آقای مؤمن و آقای جنتی اعتماد نکنید به هیچکس نمی‌توانید اعتماد کنید. بنابراین به عهده آنهاست شکایات را بررسی کنند.
شما بدانید صد درصد من ابطال را رد می‌کنم. ابطال انتخابات یعنی زدن توی دهن مردم. مسئله مرجع هم، اینجا مرجع قانونی وجود دارد. چه معنی دارد یک کمیته یا مرجع دیگری تعیین کنیم؟ حتی اگر لازم شد صندوق‌هایی را بازشماری کنند. اما من مطمئن هستم که نتایج عوض نخواهد شد. به آقای موسوی گفتم مجرای قانونی شورای نگهبان است. ایشان هم قبول کردند.

روایت جعفر فرجی از جلسه 

دقایق زیادی بود که نفرات شورای مرکزی ستادهای مختلف تکمیل شده بودند. سکوت سنگین و حزن انگیزی بر فضا حاکم بود. جلسه قرار بود رأس ساعت 18 شروع شود. هیچ یک از نفرات شورای مرکزی ستادهای کاندیداهای مختلف با یکدیگر صحبت نمی کردند. تا حدودی
می شود گفت غم خاصی در چهره‌شان موج می زد. رأس ساعت 18حضرت آقا وارد شدند. وقتی بر روی صندلی نشستند، تک به تک، به چهره تمامی حضار می نگریستند و «سلام علیکم»ی می گفتند. برخی که ارادت ویژه‌ای به آقا داشتند، وقتی نوبتشان می رسید، تمام قد بلند می شدند و سلامی عرض می کردند.
آقا بسم اللهی گفتند و مقدمه کوتاهی فرمودند که جمع ویژه ای است، رفقای دیروز و رقبای امروز در سر یک چهارراه پرترافیکی به هم رسیده‌اند. سر و صدا و ترافیک اگر با بی تحملی افراد همراه شود، محیط ناراحت کننده ای را به‌وجود می آورد. ولی اگر افراد در این چهارراه پرترافیک با صبر و نظم و قانون عمل کنند، بالاخره راه باز می شود و هر کس به مقصد می رسد و از تصادف جلوگیری می شود. من از آقایان واقعاً خواهش می کنم که هر چه در ته دلشان دارند، بدون ملاحظه هیچ کس حتی خود من به‌راحتی بر زبان بیاورند. من امروز «اُذُن» هستم و می خواهم گوش کنم. مدیریت جلسه هم با خود من است.
ذهن ها دنبال این بود که چگونه صحبت ها شروع شده و پایان یابد که آقا فرمودند: بر اساس سن کاندیداها شروع به صحبت کنید. با این اوصاف از آقای کروبی شیخ الکاندیداها شروع می کنیم.
بر اساس سن کاندیداها آخرین نفر آقای احمدی‌نژاد بودند و قبل از او آقایان موسوی و رضایی.
تریبون که جلوی آقای الویری قرار گرفت آقا به شوخی گفتند: آقای الویری در حالی که صحبت می کنید مدام به ساعت هم نگاه کنید. ساعت آن قسمت سالن نصب شده است.
خنده ای بر لبان همه نقش بست. ایشان دوباره گفتند دوستانی هم که کنار این عزیزان نشسته اند به سخنرانان یک طوری وقت را تذکر دهند.
آقای نجفی که کنار آقای الویری نشسته بودند، با آرنج خود اشاره‌ای کردند و گفتند آقا نگران نباشید وقت تمام شد، من به ایشان می زنم. در حالی که همه می خندیدند آقا گفتند نه آقای نجفی زدن خوب نیست. آقای کلهر که نوعاً موجود شلوغ و شوخی است، گفتند که آقا آخه اینها عادت دارند به کتک زدن! یک‌دفعه سکوت سنگینی حاکم شد و آقا چپ چپ نگاهی کردند و در حالی که در دلمان خنده مان گرفته بود، سعی می کردیم که نشان دهیم اتفاقی نیفتاده است!

آقای الویری از روی برگه صحبت می کردند و مطالب منسجمی را از دید خودشان در لزوم ابطال انتخابات و مخدوش بودن آن آماده کرده بودند. ایشان صحبت های خود را اینگونه آماده کرده بودند که من در زمان قبل از انقلاب و راهپیمایی های دوران انقلاب «مسئول صوت» بودم. به‌خاطر همین در تمام راهپیمایی ها بوده ام. من باید اعتراف کنم از ابتدای شروع حرکت انقلاب تاکنون راهپیمایی به بزرگی آنچه که دیروز در مسیر انقلاب- آزادی در اعتراض به انتخابات رخ داد، ندیده ام.
ایشان به آقا گفتند ما شما را پدر ملت ایران می دانیم و به‌ خاطر همین این مطالب را به حساب صحبت فرزندانی در نزد پدر خود بگذارید.
آقای الویری صحبت‌هایشان در چند محور خلاصه می شد که عبارت بود از اینکه شورای نگهبان نباید صلاحیت آقای احمدی‌نژاد را تأیید می کرد. آقای احمدی‌نژاد رجل سیاسی نیست. تازه گاهی در مواردی دیده شده، بی تقوا و دروغگو هم هست.
صلاحیت اتفاقات قبل از انتخابات نیز زیر سؤال است. از آن جمله توزیع سهام عدالت، افزایش حقوق بازنشستگان با هدف خرید رأی، بی حرمتی به بزرگان و...
اما صلاحیت روز انتخابات مطلبی بود که خیلی دلیل خاصی برای آن عنوان نشد و فقط گفتند که در رودهن آقای کروبی 1400 رأی داشته ولی آن را صفر کردند و به برخی از ناظرین کارت نداده اند و ...
در نهایت آقای الویری گفتند که این مهندسی انتخاباتی که صورت گرفت و چینشی که از آرا اعلام شد، به‌خاطر این بود که اولاً 22 میلیون آقای خاتمی را تحت الشعاع قرار دهند و بگویند بیشتر از خاتمی رأی داریم و ثانیاً آقای کروبی کمتر از آرای باطله و سر جمع همه مخالفان 13 میلیون چیزی در حدود نصف ما رأی دارند. لذا باید انتخابات ابطال شود.

نفر بعدی آقای محمدرضا بهشتی به نمایندگی از ستاد موسوی صحبت کردند و گفتند اکثر مطالبی که مدنظر بود، آقای الویری گفتند. بعد مطالبی راجع به اخلاق گفتند و اینکه اسلام برای اخلاق آمده است. اخلاق خیلی مهم است و ... بعد طبیعتاً و قاعدتاً مطالبی گفتند راجع به اینکه مظهر تام و تمام بداخلاقی در دنیای کنونی، در طرف مقابل حلول کرده است و ایشان از دیدن این‌همه بداخلاقی خیلی ناراحت هستند، اصلاً ما به چه سمتی داریم می رویم؟ بعد گفت که مردم را به اشتباه انداختند که ... کل بحث این بود که چرا آقای احمدی‌نژاد در مناظره گفتند موسوی یعنی همان هاشمی و مردم به ‌خاطر این بداخلاقی فریب خوردند و به آقای موسوی رأی ندادند. (البته اسم آقای هاشمی را نمی آوردند) بعد گفت که انتخابات به‌خاطر این بداخلاقی ها مخدوش است و نتایج و میزان آرای اعلام شده بیان کننده میزان نظر و آرای مردم نیست و باید انتخابات ابطال شود.

نفر بعدی هم آقای دانش جعفری بود که از طرف آقای رضایی صحبت کردند. آقای دانش نیز گفتند که اکثر مطالب را آقای الویری و دوستان دیگر گفتند، چند نکته هم بنده می گویم.
در این انتخابات تخلفات بزرگی رخ داد. یکی از این تخلفات استفاده از ارگان‌های نظامی و آرای آنان توسط یک کاندیدا بود و آقا به شوخی به آقای دانش فرمودند آقای دانش آیا آن کاندیدا سابقاً نظامی نبوده است؟
مدیریت جلسه الحق و الانصاف در سطح عالی بود. با این حال که فضای جلسه بشدت جدی و سنگین می شد، آقا با یک اشاره و یک شوخی صمیمیت را به جمع برمی گرداندند. آقا به مطالب و افراد با دقت بسیار زیادی نگاه و توجه می کردند. آقای دانش در ادامه صحبت های خود رو به آقا گفتند، صحبت های شما در کردستان به‌گونه ای بود که این احساس و تلقی پیش می آمد که مردم باید به آقای احمدی‌نژاد رأی دهند و آقای دانش نیز تقاضای ابطال انتخابات را کردند.

درباره صحبت های آقای ثمره همین چند نکته کافی است که تنها کسی که شروع کلام را با یاد خدا و با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کرد، آقای ثمره بودند. تنها کسی که از آقا بابت برگزاری جلسه تشکر کردند و حضور 40 میلیونی را تبریک گفتند، آقای ثمره بودند. تنها کسی که وقت را رعایت کرد و سر 5 دقیقه خودشان حرف را تمام کرد، آقای ثمره بودند. آقای ثمره که گویا مناظرات را خوب تماشا کرده بودند، گفتند آقا 3 نفر در برابر یک نفر است و کار سختی است در 5 دقیقه جواب همه این شبهات آقایان را دادن.
آقای ثمره گفت که آقایان فریاد اخلاق و قانونگرایی‌شان گوش فلک را کرده، ولی روز انتخابات در حالی که رأی‌گیری در حال جریان است با رسانه های خارجی کنفرانس مطبوعاتی می گذارند و می گویند پیروز انتخاباتیم. بحث افزایش حقوق ها هم در زمان مجلس و دولت های قبلی خودشان تصویب کردند و نتوانستند اجرا کنند ولی این دولت با کمک مجلس سالانه به افزایش حقوق ها دست زده است. چیز عجیبی هم نبوده و هر ساله مجلس در بودجه قرار داده و دولت مکلف بوده که کما فی السابق انجام دهد. بروید به مجلس و به قانون‌هایی که خودتان 7 تا 8 سال پیش تصویب کردید، اعتراض کنید.
آقا قبل از اینکه اعضای شورای نگهبان و وزارت کشور صحبت کنند، گفتند که راجع به صحبت های آقای دانش جعفری بنده یک مطلبی بگویم که بنده 20 سال است که چنین مطالبی را می گویم. اصلاً ادامه حیات بنده وابسته به تکرار چنین مطالبی است و اگر روزی بنده دست از تکرار این مطالب بکشم، آن روزی است که در این دنیا نخواهم بود.
بنده تکلیفم این است که به مردم معیارها را بدهم، تشخیص مصادیق با خود مردم است. بنده در بحث مصادیق یک رأی دارم که آن را هم هیچ کس مطلع نمی شود. اشکالی هم ندارد که کاندیداها مصادیق را به خودشان برگردانند. مثلاً آقای کروبی در ایلام گفته بودند که منظور آقا از این مطالب من هستم. کاندیدای دیگری به غیر از آقای احمدی‌نژاد نیز تکرار می کردند آقا مرا می‌گوید. اشکال ندارد مردم تصمیم گیر هستند و مصادیق را تشخیص می دهند که چه کسی به معیارها نزدیکتر است.
آقای کدخدایی نیز صحبت کرد که آقایان راجع به انتخابات مدارک و مستندی تاکنون ارائه نکرده اند و برخی از مطالبی که می گویند، اصلاً شورای نگهبان امکان دخالت ندارد. به‌طور کلی مفهوم صحبت های ایشان این بود که این ها مهمترین اعتراضشان این است که می گویند مردم در مناظرات به‌ خاطر صحبت های آقای احمدی‌نژاد فکر کردند موسوی یعنی آقای فلانی و به موسوی رأی نداده‌اند.
این ها می گویند مردم فریب خورده هستند، ما این را چگونه بررسی کنیم؟! بالاخره انتخابات حق مردم است و نمی توان دستگاهی اختراع کرد و دنبال نیات مردم گشت که هر کسی به چه دلیلی به یک کاندیدا رأی داده. اصلاً اگر باب این ادعاها باز شود که عده ای پیدا بشوند و از موضع قیومیت بگویند که اگر مردم به فلانی رأی داده باشند، فریب خورده هستند، آیا اساس فلسفه انتخابات زیر سؤال نمی رود؟ که می گوییم مردم با هر نیت و دلیلی آزادند که یک نفر را انتخاب کنند. اگر راجع به قبل از انتخابات مبنی بر سهام عدالت و افزایش حقوق و ... اعتراض دارند که این مطالب را از 5 تا 6 ماه قبل از انتخابات می دانستند و مدام در سخنرانی هایشان می گفتند. خوب اگر به شرایط اعتراض داشتید، شرکت
نمی کردید. بالاخره وقتی کاندیدا شده‌اید، یعنی با علم به همه این ها وارد صحنه شده‌اید.
آقای دانشجو نیز راجع به بی‌سابقه ترین تعداد ناظرین کاندیدا توسط آقای موسوی در طول انتخابات‌های کشور از ابتدا تاکنون گفت و از صندوق های سیار در گذشته و هم اکنون گفت و گزارش روند انتخابات را داد و جواب هجمه ناجوانمردانه تبلیغاتی علیه این همه تلاش کارمندان خدوم وزارت کشور را به روز قیامت و خدا سپرد.

پیشنهاد بازشماری آرا با حضور نمایندگان کاندیداها
اما در رابطه با حواشی این نشست، پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر معظم انقلاب نیز نکته مهمی ذکر کرده است که در دو روایت نقل شده، به آن اشاره ای نشده است: «آقای رسول منتجب‌نیا که از سوی ستاد آقای کروبی در جلسه حاضر است، پیشنهاد می‌کند برای اینکه هم رسیدگی توسط مرجع قانونی (شورای نگهبان) انجام شود و هم اعتماد نامزدها تأمین شود، در جلسه‌ای که موضوع بررسی و یا بازشماری انجام می‌شود، نمایندگان نامزدها به‌عنوان ناظر حضور داشته باشند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ ای ضمن تأیید این پیشنهاد از اعضای شورای نگهبان حاضر در جلسه می‌خواهند که امکان حضور و نظارت نمایندگان نامزدها را برای رسیدگی و حتی بازشماری فراهم کنند و می‌افزایند: نامزدها اگر شکایتی درباره‌ آرای صندوق خاصی دارند، همان صندوق و صندوق‌های مورد شکایت بازشماری شود و حتی می‌توان تصادفی تعدادی از صندوق‌ها را بازشماری کرد تا هیچ شبهه‌ای باقی نماند.»

روایت منتجب نیا از جلسه
اما چندماه بعد و در 16 آذر 88 رسول منتجب نیا از اعضای حاضر در این نشست و عضو ستاد مهدی کروبی در گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس قسمت هایی دیگر از سخنان منتشر نشده رهبر انقلاب در این دیدار را اعلام کرد: رهبری در این دیدار فرمودند «از موضوع ولایت مطلقه آن چیزی که برخی تعبیر و تفسیر غیرقانونی می‌کنند، بنده قبول ندارم. بلکه مقصود از ولایت مطلقه به نظر بنده آن است که حتی‌الامکان باید به قانون عمل کرد ولی اگر در جایی گره‌ای کور یا مشکلی پیش آمد که ارکان نظام نتوانستند آن را حل کنند ولی فقیه می‌تواند این مشکل را حل کند که این موضوع بسیار هم استثنایی است» مقام معظم رهبری در این دیدار تأکید کردند «بنده فوق‌العاده تأکید دارم که حتماً مسائل باید از مجرای قانونی حل شده و کار غیرقانونی نباید انجام بگیرد» حتی ایشان در این دیدار به حاضرین خطاب کردند «از من انتظار نداشته باشید که کار غیرقانونی انجام بدهم چرا که من مصر هستم که کارها از مجاری قانونی خود باید انجام شود» ایشان حتی در آن جلسه ولایت مطلقه را هم تفسیر کردند، و فرمودند «مطلقه به معنای قانون‌شکنی و فراقانونی نیست بلکه به معنای این است که در موارد استثنایی و نادر‌الوجودی که هیچ قانونی و هیچ ارگانی نمی‌تواند آن گره را باز کند بتواند آن فرد گره پیش آمده را باز کند»

عدم اطلاع رضایی از سخنان نماینده‌اش در جلسه
11 ماه پس از برگزاری این نشست، محسن رضایی در آخرین روزهای فروردین 89، در اظهاراتی عجیب از عدم اطلاع خود پیرامون صحبت های ایراد شده از سوی داوود دانش جعفری نماینده ستاد خویش در دیدار با رهبر معظم انقلاب سخن گفت.
سخنانی که تلویحاً نارضایتی رضایی نسبت به اظهارات دانش جعفری در این دیدار را نشان می داد: «من زمان و فرصتی برای اینکه به دانش جعفری بگویم در دیدار خدمت حضرت آقا چه بگوید، پیدا نکردم؛ بنابراین ایشان هرچه که گفتند از جانب خودشان بود. بعد از دیدار، من از آقای دانش جعفری در مورد جلسه سؤال کردم که ایشان گفت آقا فرمودند که هرچه را که در ته دلتان است مطرح کنید و من زمانی که دیدم برخی‌ها مطالبی را بیرون جلسه می‌گویند که حاضر نیستند در مقابل رهبری بیان کنند، سؤال مورد نظر آنها مبنی بر سخنرانی مقام معظم رهبری در کردستان و برخی اظهار نظرها مبنی بر برداشت از حمایت معظم له از کاندیدایی خاص را پرسیدم.»

مشروح بیانات رهبر انقلاب
من اول باید عذرخواهى کنم از اینکه با صداى گرفته با دوستان صحبت می‌کنم. دو سه روزى است که بر اثر سرماخوردگى یا هر چیز دیگر، صداى من گرفته است. تحمل کنید.

حضور مردم در انتخابات، رأی به جمهوری اسلامی است
مطلب اساسى و اصلى‏اى که من می‌خواهم به همه دوستانى که در اینجا حضور دارند - چه نمایندگان ستادهاى نامزدهاى محترم و چه نمایندگان دستگاه‏هاى مسئول - عرض بکنم، این است که انتخابات در کشور ما برخلاف بعضى از کشورهاى دیگر، همیشه مظهر وحدت ملت و نمایشگر عزت ملى بوده؛ چون هرکسى که پاى صندوق رأى مى‏آید و رأى به صندوق مى‏اندازد، در واقع رأى به جمهورى اسلامى و نظام اسلامى را دارد تکرار می‌کند. لذا همیشه دیده‏اید مسئولین کشور و خود بنده اصرار داشتیم بر افزایش آحاد شرکت کننده در رأى دادن؛ مردم را تشویق می‌کردیم، ترغیب می‌کردیم، مردم هم هوشیارانه و در مواقع حساس وارد قضایا می‌شدند؛ در مواقعى که کشور احتیاج داشته به اینکه یک فریاد رسا و بلندى را در مقابل مخالفان خود و بدخواهان خود در دنیا مطرح بکند، آمده‏اند پاى صندوق‌هاى رأى و رأى داده‏اند. بنده در چند تا از پیام‌هاى تبریک انتخابات، این جمله را تکرار کردم: «مردم هوشمند و زمان شناس»، این دفعه هم این تعبیر را من آوردم، بعضى از دفعات قبل هم این را ذکر کردم. علت این است که حضور مردم پاى صندوق‌هاى رأى همیشه نشانه حضور مردم در صحنه و آگاهى آنها و رأى آنها به نظام جمهورى اسلامى تلقى می‌شده لذا انتخابات ما از این جهت همیشه مظهر وحدت ملى و عزت ملى بوده.

نباید انتخابات باعث انشقاق شود
ما باید سعى کنیم، دقت کنیم که انتخابات مایه انشقاق نشود؛ این حرف اصلى من است. اینکه ما تصور کنیم که یک گروه مثلاً 24 میلیونى یک طرفند، یک گروه 14 میلیونى یک طرفند، این به نظر من یک خطاى بسیار بزرگى است؛ قضیه اینجور نیست. همه در یک طرف قرار دارند. آن کسانى که به رئیس جمهور منتخب این دوره از انتخابات رأى دادند، همانقدر وابسته به انقلاب و کشور و نظامند، که آن کسانى که رأى ندادند. مجموعه‏هاى مردمى، فرزندان این کشورند؛ فرزندان این ملتند. این خطاست که ما این دو مجموعه رأى دهنده را که یک عده‏اى رأى به یک نامزدى دادند، یک عده‏اى رأى به آن نامزد ندادند، اینها را ما متخاصم و متقابل فرض کنیم؛ نه، در یک مسئله‏اى، در یک گزینشى، اینها سلیقه‏شان یک جور نبوده، لکن در اصل قضیه، در اعتقاد به نظام، در پشتیبانى از جمهورى اسلامى، همه اینها با هم یکى هستند. ما نگاه کنیم به رأى قریب 40 میلیونى مردم در این دوره؛ این مهم است.

نقل یک خاطره از میرحسین موسوی من معتقدم همه ما وظیفه داریم این را پاسدارى کنیم. یعنى این اتحاد ملى را در گفتن و اعلام صریحِ حمایت از نظام اسلامى را، دست‏کم نگیریم؛ این چیز بسیار مهمى است. امروز نظام اسلامى دارد نشان می‌دهد که مردم‏سالارى واقعى در او حکمفرماست. مردم مى‏آیند مى‏نشینند پاى صحبت نامزدهاى مختلف، گوش می‌کنند، بعد در حدود شاید 10 روز، 15 روز در خیابان‌ها حضور فعال دارند. این به نظر من خیلى مسئله مهمى است. ما باید به این شب‌هاى گوناگون و متعددى که در خیابان‌هاى تهران و بعضى از شهرستان‌هاى دیگر مردم جمع می‌شدند و بعضى از این نامزد، بعضى از آن نامزد حمایت می‌کردند، شعار می‌دادند و هیچگونه درگیرى بین اینها وجود نداشت، افتخار بکنیم؛ این خیلى چیز مهمى است. مردم ما اینند؛ اختلاف سلیقه هم دارند، نظرات مختلفى هم نسبت به نامزدهاى مختلف دارند، اما با همدیگر هم کار می‌کنند. آقاى مهندس موسوى براى من نقل می‌کردند که توى یک خیابانى که ایشان می‌رفته، ماشینى با ماشین ایشان همراه می‌شوند. آنها شروع می‌کنند حرفى و شعارى را که علیه آقاى موسوى بوده، با خنده گفتن، آقاى موسوى گفت من هم خندیدم و به آنها دست تکان دادم اینجورى و عبور کردم. خب، این فضا خیلى فضاى خوبى است. این فضا بعد از انتخابات نباید تبدیل بشود به فضاى خصومت و تقابل؛ عده‏اى این را می‌خواهند در جامعه تحقق ببخشند. این خلاف واقع است.

قاعده مردم سالاری تقدم اکثریت بر اقلیت است اما این به معنای دشمنی با یکدیگر نیست آن کسانى که اجتماع می‌کنند براى حمایت از یک نامزد، با آن کسانى که اجتماع می‌کنند براى حمایت از نامزد دیگر، هر دو ملت ایرانند، گروه‏هایى از مردمند؛ ما باید با این دید نگاه کنیم. آرایى هم دارند؛ یک جمعى رأى به این دادند، یک جمعى رأى به آن دادند. البته قاعده مردم‏سالارى این است که اکثریت بر اقلیت در مقام عمل تقدم پیدا می‌کند؛ یعنى آن کسى که اکثریت به او رأى دادند، او مسئولیت را به عهده می‌گیرد؛ این قاعده مردم‏سالارى است. اما این به معناى ایجاد تزاحم و ایجاد تعارض و دشمنى نیست. با ایجاد دشمنى همه‏تان مقابله کنید. این مخصوص یک نامزد یا یک ستاد یا یک مجموعه نیست؛ همه وظیفه دارند که با ایجاد نقار و دشمنى و کدورت مقابله کنند.

شورای نگهبان و وزارت کشور حتماً به اعتراضات در چارچوب قانون رسیدگی کنند ممکن است کسانى همانطور که حالا آقایان هم ذکر کردید، اشکالات و اعتراضاتى را بر مجارى گوناگون امور در انتخابات ثبت کرده باشند و اعتراض داشته باشند که البته، راه‏هاى قانونى وجود دارد. رسیدگى به اینها حتماً باید انجام بگیرد. مواردى را آقایان ذکر کردید. من درخواست می‌کنم از آقایان مسئول در وزارت کشور و همچنین در شوراى نگهبان که به این موارد دقیقاً رسیدگى کنند. اگر چنانچه بعضى از اشکالات مقتضىِ این هست که پاره‏اى از صندوق‌ها بازشمارى بشود، اشکالى ندارد. حالا مثلاً یک مورد را آقایان ذکر کردند که آن شخص گفته که رأى فلان نامزد این تعداد است، بعد در شمارش تعداد دیگرى معرفى شده؛ خیلى خب، کارى ندارد؛ صندوق‌هاى مورد اشکال را، یا به طور تصادفى تعدادى از صندوق‌ها را بازشمارى کنند؛ خودِ نمایندگان ستادها هم حضور داشته باشند و ببینند، تا اطمینان کامل براى همه حاصل بشود.
همواره به برگزارکنندگان انتخابات اطمینان کرده ام اما این مانع رسیدگی به اعتراضات نیست
البته من خودم شخصاً در این انتخابات هم مثل همه انتخابات‌هاى گذشته - شماها همه‏تان مسئولین هستید، بوده‏اید، ممشاى بنده را می‌دانید - به مسئولین کشور اعتماد کردم؛ به وزارت کشور، به شوراى نگهبان؛ در حالى که می‌دانید در موارد متعدد، مسئولین از سلایق مختلف بودند، اما من به مقام مسئولى که می‌شناسم و قاعده کار او را می دانم، اعتماد می‌کنم. در این نوبت هم همین جور است؛ من اعتماد می‌کنم، اما این اعتماد من موجب نمی‌شود که اگر چنانچه شبهه‏اى در ذهن کسانى هست، این شبهه دنبال نشود و تعقیب نشود و بررسى نشود و حقیقت قضیه آشکار نشود؛ نه، شبهات را برطرف کنید، منتها آن چیزى که از همه مهمتر است، این است: همه سعى کنید وحدت ملى و وحدت کشور را حفظ کنید؛ هر کسى به نحوى، هر کسى وظیفه‏اى دارد.

40 میلیون رأی شوخی نیست، آن را خراب نکنیم انتخابات مایه افتخار ماست. 40 میلیون رأى شوخى نیست. این از بالاترین نصابى که ما تا حالا داشته‏ایم، مبالغ قابل توجهى بیشتر است؛ این خیلى اهمیت دارد. بعد از 30 سال ملت ما پایبندی‏شان به نظام جمهورى اسلامى آنچنان است که اینجور با شور و شوق وارد صحنه می‌شوند که خبرگزارى‏هاى خارجى از همان ساعات اول اعلام کردند - ما خبرها را تعقیب می‌کردیم - و همه گفتند که این دفعه حضور مردم، حضور فوق‏العاده‏اى است. این را همه گفتند. حالا غیر از مشاهداتى که کسانى می‌رفتند رأى می‌دادند و مى‏آمدند براى ما نقل می‌کردند، خبرگزارى‏ها گفتند و در تعدادى از تلویزیون‌هاى بیگانه هم منعکس شد که حضور مردم، حضور جدى و فعال و متراکمى است. در بعضى از تلویزیونهاى خارجى صفوف مردم را که صف کشیده بودند، نشان دادند. این افتخارى است براى کشور؛ ما این را مخدوش نکنیم، این را خراب نکنیم، این مال مردم است. همین رأى‏دهندگان از دو طرف، هم طرف آن کسانى که رأى دادند به نامزد منتخب، هم آن کسانى که رأى ندادند به نامزد منتخب و به دیگرى رأى دادند - که مجموعاً مثلاً حدود 14 میلیون می‌شوند - همه‏شان در ایجاد این حماسه بزرگ سهیم بودند. ما این وحدت را، این نگاه کلان را، نگاه یکسان را فراموش نکنیم و این را از دست ملت نگیریم. همه سهیم‌اند؛ آن کسى که به آقاى دکتر احمدى‏نژاد رأى داده، او هم سهیم است؛ آن کسى که به آقاى مهندس موسوى رأى داده، یا به آقاى کروبى رأى داده، یا به آقاى رضایى رأى داده، آنها هم همه در ایجاد این حماسه بزرگ سهیم‌اند و کشور مدیون آنهاست و نظام حقیقتاً مدیون این حضور حماسى مردم است که آمدند از نظام خودشان که متعلق به خودشان هست، از انقلابى که متعلق به خودشان هست، دفاع کردند و این اقدام را کردند؛ نگاه اصلى باید این باشد.

دو طرف باید مراقب رفتارهای خود باشند البته هر طرفى ملاحظاتى باید بکند؛ این را من قبول دارم. هم آن طرفى که توانسته اکثریت را به دست بیاورد، ملاحظاتى لازم است بکند، توجهاتى بکند، مراقبت‌هایى در کیفیت رفتار و حرکت انجام بدهد، هم آن طرفى که این رأى اکثریت را کسب نکرده، او هم مراقبت‌هایى لازم دارد. همه باید حلم داشته باشند. حلم اسلامى که ما در فارسى او را بردبارى معنا می‌کنیم، معنایش توان تحمل و ظرفیت تحمل است. همه باید ظرفیت تحمل داشته باشند، بتوانند تحمل کنند؛ تحمل پیروزى هم کار آسانى نیست، تحمل عدم پیروزى هم کار آسانى نیست. حلم داشتن و تحمل کردن و ظرفیت پیروزى و عدم پیروزى را داشتن، یکى از فضائل انسانى است؛ ما باید این را هم در نخبگان، هم در آحاد عظیم مردم ترویج بکنیم.

کسانی نمی‌خواهند کشور وحدت داشته باشد البته شما شکى ندارید، من هم مثل شما، که کسانى هستند که این وحدت را نمی‌خواهند. حوادثى پیش مى‏آید گوشه و کنار که این حوادث نه به آن گروه، نه به این گروه، هیچ ارتباطى ندارد و این مربوط به افرادى است که این وحدت را، این اتفاق را، این نمایش عظمت را نمی‌خواهند. من حالا ان‏شاءالله در روز جمعه اگر عمرى بود و مجالى بود، در این باره بیشتر صحبت خواهم کرد. کسانى نمی‌خواهند این موفقیت‌هاى شما را ببینند. در این قضایا همه موفق شدید، همه پیروز شدید؛ در این جهت که توانستید نظام مورد علاقه‏تان را تحکیم ببخشید. مردم همه پیروزند؛ به خاطر اینکه توانستند یک عظمتى و عزتى را از خودشان بروز بدهند. عده‏اى این را نمی‌خواهند و طبعاً خرابکارى می‌کنند، ایجاد اختلال می‌کنند، از این به آن حرف می‌برند، از آن به این حرف مى‏آورند؛ غالباً هم خلاف. بنده چون از اطراف مختلف، حرفها به گوش من می‌رسد، مى‏بینم این چیزهایى که این طرف از آن طرف می‌گوید، بعضاً خلاف واقع است؛ هم آن چیزهایى که آن طرف از این طرف بیان می‌کند، بعضاً خلاف واقع است. پیداست کسانى در وسط نمی‌خواهند این اتحاد و اتفاق در کشور شکل بگیرد. این حالا آسان‏ترین‌اش است، بدترش هم همین کارهاى خرابکارى‏اى است که شما مى‏بینید انجام می‌دهند، که البته همه باید در مقابل این خرابکارى‏ها بایستند، اعلام موضع کنند. همه بایستى بگویند.

تخریب ها و جنایات صورت گرفته مربوط به هیچ کدام از کاندیداها نیست این تخریب‌هایى که انجام می‌گیرد، این کارهاى زشتى که انجام می‌گیرد، بعضاً جنایاتى که واقع می‌شود، مربوط به هیچکدام از این اطراف قضیه نیست؛ این مربوط به مردم نیست، مربوط به نامزدها نیست؛ مربوط به خرابکارهاست، مربوط به اخلالگرهاست. مبادا کسى توهم کند و تصور بکند که این مربوط به این است که اینها طرفدار فلان نامزدند؛ نه، اینها مثل همان کسانى هستند که اختلافات مذهبى را بین مسلمانها راه مى‏اندازند که ما مکرر گفته‏ایم اینها نه سنى‏اند، نه شیعه؛ شیعه را علیه سنى، سنى را علیه شیعه تحریک می‌کنند و در وضع اتحاد جامعه عظیم ما هم همین جور است. کسانى که یک طرف را علیه یک طرف تحریک می‌کنند، کارهایى می‌کنند به عنوان طرفدارى از یک جهت، در حالى که حقیقتاً طرفدارى از او نیست؛ اینها نه از این طرفند، نه از آن طرف. اینها کسانى هستند که با اصل نظام مخالفند، با آرامش کشور مخالفند، طرفدار تشنج‌اند، طرفدار اغتشاش‌اند، می‌خواهند آرامش نباشد.

اگر فرد دیگری هم پیروز می شد این جنایات ادامه داشت هر کس سرِ کار باشد، اگر نتایج انتخابات غیر از این هم می‌شد، بنده به طور اطمینان می‌توانم عرض بکنم که باز اینجور حوادثى دیده می‌شد، باز این حوادث پیش مى‏آمد، براى اینکه اصلاً آرامش در کشور نباشد. آنها امنیت کشور را و آرامش کشور را هدف گرفته‏اند و می‌خواهند این را از بین ببرند.

به اغتشاشات کمک نکنید، همه در مقابل تشنجات صریحاً موضع‌گیری کنند
هیچکس نباید به این تشنج‏آفرینى و اغتشاش‏آفرینى کمک کند و همه باید در مقابل او صریح موضع بگیرند. کما اینکه مواضع حقیقى شماها هم جز این نیست. صریح موضع بگیرند، روشن کنند که این خواستِ آنها نیست و هر کارى که تشنج‏آفرین باشد، واقعاً نکنند؛ یعنى همدیگر را عصبانى نکنند.

همدیگر را عصبانی نکنید
این را هم من بد نیست در اینجا خطاب به مردمى که خارج از این مجموعه شما برادران عزیز هستند، توصیه بکنم، که اگر این صحبتها پخش شد، خطاب به مردم هم باشد. من به مردم عزیزمان هم عرض می‌کنم: دو جناح و دو گروه، همدیگر را عصبانى نکنند؛ نه آن کسانى که نامزد مورد علاقه‏شان پیروز شده، جورى حرف بزنند، جورى رفتار کنند که آن طرف مقابل را عصبانى کند، جریحه‏دار کند؛ نه آن کسانى که نامزد مورد علاقه‏شان رأى نیاورده، جورى حرف بزنند، جورى اقدام کنند که آن طرف را عصبانى کند؛ نه، همه یک جهت مشترک دارید که آن عبارت است از حضور در این صحنه انتخابات و دفاع از نظام اسلامى؛ این اساس قضیه است، این آن چیزى است که دل ولى‏عصر (ارواحنا فداه) را راضى و خشنود می‌کند. این آن چیزى است که ان‏شاءالله موجب رحمت الهى و جریان رحمت الهى در این کشور می‌شود. این به نظر من درست است.

وظیفه همه مان دفاع از این کشور و ملت است، نگذارید ملت شقه شقه شود
امیدوارم که خداى متعال کمک کند. من وظیفه خودم دانستم که این عرایض را به شماها بکنم. همین طور که گفتم، من تقریباً همه شما یا اغلب شماها را از نزدیک می‌شناسم و سوابق کاری‌تان را می‌دانم و به نظرم رسید که اینجور حرف زدن و اینجور مخاطبه با شما، ان‏شاءالله خوب و لازم است و تکلیف من است که این را عرض بکنم. من احساس می‌کنم امروز همه تکلیف داریم از هویت جمعى این کشور و این ملت دفاع کنیم. یک مجموعه عظیم مردمى است، با این بار امانت سنگینى که بر دوش گرفته، با این حرکت عظیم و شجاعانه‏اى که در طول این سى سال این ملت انجام داده، این را نگذارید شقه شقه بشود، نگذارید افراد در مقابل هم قرار بگیرند. هر کدام‏تان به یک کیفیتى خواهید توانست این کار را انجام بدهید. ان‏شاءالله خداوند کمک‌تان کند، راهنمایى‏تان کند، همه‏مان را راهنمایى کند که بتوانیم این وظیفه را به بهترین وجهى انجام بدهیم.