رزمندگان

خط ولایت تا آخر تاریخ امتداد دارد

رزمندگان

خط ولایت تا آخر تاریخ امتداد دارد

پاسخ هجو آمیز شاعر اهل بیت علیهم السلام استاد مسعود نوروزی راهی

پاسخ هجو آمیز شاعر اهل بیت علیهم السلام استاد مسعود نوروزی راهی به متن شعر «ایستاده مردن» شاهین نجفی:


«رمز تو...رمز ما...»



    شاهین نجفی خواننده هتاکی که با خواندن ترانه نقی به ساحت مقدسات توهین کرده بود ، در جدیدترین ترانه خود با عنوان ایستاده مردن سعی در توجیه اهانت های خویش کرد.

هنگامی که متن ترانه این آهنگ به رویت شاعر اهل بیت علیهم السلام استاد مسعود نوروزی راهی رسید،ایشان بلافاصله شعری در جواب این آهنگ سرود.

    نکته بی سابقه در این شعر این است که استاد از روش همیشگی غیر مستقیم گویی و با کنایه حرف زدن دست برداشته و آشکارا به پاسخگویی به مطالب مطروحه در ترانه آن هتاک می پردازد و این خود نشان دهنده عمق اهمیت موضوع است که شاعر را وادار کرده از روش همیشگی خود دست بردارد و آشکارتر به میدان بیاید و با کم کردن استفاده از پیچیدگی های صنایع ادبی در شعر و اندکی نزدیک شدن به نوع گفتار عامیانه در بطن معنای شعر، گزنده تر سخن براند.

    استاد مسعود نوروزی راهی سابق بر این غزلی با مطلع «هرگز نبوده ایم بجز خاک پای تو...» را در واکنش به اهانت به امام نقی علیه السلام سروده بود که در سطح جامعه مذهبی ، بازتاب وسیعی داشت.

    متن شعر جدید استاد که عنوانش ، «رمز تو...رمز ما...» و خطاب مستقیم به شاهین نجفی می باشد ، این است:

بر لب از حیرت است تکبیری

چون تو در فهم این همه دیری

خواب خوش! چون خدا نمی خوابد

خواب هایت نداشت تعبیری

شبهه ای پیش آمده بر من

نظری کن به شبهه زیری

اصلِ هستی توست شبهه من

نکنی گر مرا تو تکفیری

روبهی یا که شیر؟ شیری اگر

در چه اندازه پاکتی شیری؟

بشنو از من حدیث خویش که تو

بی دم و یال و اشکمی شیری!

گرگ ها از تفنگ می ترسند

گرچه باشد تفنگ تعمیری!

اسم فتوا که آمده شده ای

مثل دیوانه های زنجیری

سروها ایستاده می میرند

خب! چرا تو به خویش می گیری؟

سرو را دست داده از این حرف

بدترین حال و حس تحقیری

هیچ کس کاکتوس را به بغل

نکِشد پس چه حرف و تفسیری؟

وا نَدادی سر بغل کردن!

چسبناکی! سریش یا قیری؟

ایستاده بمان که مرگ آمد

نیست صوتی! که هست تصویری!

مرگ مشتاق دیدن خود توست

از تماشای او چرا سیری؟

او که آمد تو را بغل بکند

ننشین مثل آدم پیری

رسم بوسه زدن همین باشد

ایستاده کنی "بغل گیری"!

اجلت آنچنان رسد از راه

از لب تیز تیغ یا تیری

ندهد مهلتت که بنشینی

شک نکن ایستاده می میری!

مرگ را که نمی زند به عقب

مصرف قرص های تاخیری

با خودت بی جهت تو در چه جهت

از تمام جهات درگیری

آب خود را نریز، منظورم

این که تو از عرق سرازیری!

ذهن تو منحرف شده بچه!

شعر شاعر نداشت تقصیری

دل به یغما که رفت دیگر از

اشک تمساح نیست توفیری

رمز تو ایستاده مردن شد

رمز ما نغمه های تکبیری

راهی ام تیغ خویش تیز کنم

چون نصیحت نداشت تاثیری

 

 

عکس مرتبط: http://hadinet.ir/i/attachments/1/1337907479967834_large.jpg

 

 

..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد